« دست نویسها | بخشهایی از وصیت نامه شهید لاجوردی » |
من همیشه سر ولخرجی های همسرم حساسم وزیاد باهم کل کل داریم .شاید همین کرکرهای زیادی بود که باعث شد من اون روز این اشتباهو بکنم.یه روز داشتم با همسرم بابت هزینه کلاسهای قرآنی بحث میکردیم.آخه اون روز همسرم برای ثبت نام در کلاس قرآنی یکی از مؤسسات قرآنی یه چک به مبلغ بالایی کشیده بود.و من مثل همیشه در مورد اینکه تورم به مؤسسات قرآنی هم کشیده شده با همسرم بحث و جدل میکردم. آخه به نظرم برا همه مقدور نیست که این مبالغو پرداخت کنن و یک مؤسسه قرآنی برای ترویج و نشر قرآن باید با ملاحظه تر باشه.تو اون لحظه همسرم حرفی زد که منو ساکت کرد آخه جئابی نداشتم بهش بدم.همسرم گفت هر مبلغی که ما می دیم برای نشر قرآنه و در این راه خرج میشه و میتونه اون دنیا موجب شفاعت قرآن برای ما بشه .شاید حرفش مثل یه پتکی بود که تو سرم خورد . آخه تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم.خرج کردن پول حتی زمانیکه خیلی به آن احتیاج داری مهم نیست مهم اینه که تو اون لحظه بتونی ازش بگذری تا یه جای مهم تر صرف بشه…
حالا که قرار است سال نو شود
کم کم باید دل تکانی ای اساسی کنید
دلتان را بتکانید از
رفتنی ها، نبودنی ها، نماندنی ها، نصفه نیمه ها…
اما بجایش آدم های وفادار را نگه دارید
یک دستی روی سرشان بکشید
که مبادا گرد و غبار کدورت و غم روی آنها نشانده باشید
دور ریختنی ها را بریزید دور تا
یک فضایی خالی بماند
کار خدا را چه دیدید
شاید در سال جدید
یکی از جنس نابش به پست تان خورد
که باید بگذاریدش در فضای تر و تمیز و خالی دلتان
از همین حالا برایش جا را باز کنید
دل تکانی تان که تمام شد
برای خودتان آرزوهای خوب کنید
و خود را آماده کنید برای اتفاقات قشنگ
فرم در حال بارگذاری ...