« مادر | دست نویس های من » |
دلنوشته
این روزای آخر سال 95 جسمم خسته از کار روزانه و روحم خسته از جدایی و دوری…. دارم به این فکر میکنم که سال 96 چی پیش میاد ..آیا بازم من از امامم دورتر میشم یا دستمو میگیرن و منو از این سقوط آزاد نجات میدن… حالم بده از این همه دلتنگی و جدایی و دوری…یا صاحب الزمان ادرکنی…ادرکنی
فرم در حال بارگذاری ...