دلنوشته
این روزای آخر سال 95 جسمم خسته از کار روزانه و روحم خسته از جدایی و دوری…. دارم به این فکر میکنم که سال 96 چی پیش میاد ..آیا بازم من از امامم دورتر میشم یا دستمو میگیرن و منو از این سقوط آزاد نجات میدن… حالم بده از این همه دلتنگی و جدایی و دوری…یا صاحب الزمان ادرکنی…ادرکنی
من همیشه سر ولخرجی های همسرم حساسم وزیاد باهم کل کل داریم .شاید همین کرکرهای زیادی بود که باعث شد من اون روز این اشتباهو بکنم.یه روز داشتم با همسرم بابت هزینه کلاسهای قرآنی بحث میکردیم.آخه اون روز همسرم برای ثبت نام در کلاس قرآنی یکی از مؤسسات قرآنی یه چک به مبلغ بالایی کشیده بود.و من مثل همیشه در مورد اینکه تورم به مؤسسات قرآنی هم کشیده شده با همسرم بحث و جدل میکردم. آخه به نظرم برا همه مقدور نیست که این مبالغو پرداخت کنن و یک مؤسسه قرآنی برای ترویج و نشر قرآن باید با ملاحظه تر باشه.تو اون لحظه همسرم حرفی زد که منو ساکت کرد آخه جئابی نداشتم بهش بدم.همسرم گفت هر مبلغی که ما می دیم برای نشر قرآنه و در این راه خرج میشه و میتونه اون دنیا موجب شفاعت قرآن برای ما بشه .شاید حرفش مثل یه پتکی بود که تو سرم خورد . آخه تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم.خرج کردن پول حتی زمانیکه خیلی به آن احتیاج داری مهم نیست مهم اینه که تو اون لحظه بتونی ازش بگذری تا یه جای مهم تر صرف بشه…
خدایا تو شاهدی چندینبار به عناوین مختلف خطر منافقین انقلاب را همانها که التقاط به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده است و همانا که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمعالاضداد به دست گرفتهاند، هم رجایی و باهنر را میکشند و هم به سوگشان مینشینند، هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی و سپس…! برقرار میکنند، هم آنان را دستگیر میکنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت به آنان تلاش میکنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک میشوند، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافقکشان میزنند و هم در حوزههای علمیه به فقه و فقاهت روی میآورند تا مسیر فقه را عوض کنند. به مسئولین گوشزد کردهام، ولی نمیدانم چرا اگرچه نسبت به برخی تا اندازهای میدانم، چرا ترتیب اثر ندادهاند؟
خطری بالاتر از منافقین
به مسئولین بارها گفتهام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است، چراکه علاوه بر همه شیوههای منافقانه منافقین سالوسانه در صف حزباللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آوردهاند به گونهای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیمگیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاءها دست به تخریب میزنند، اعمال قدرت میکنند، اینها همه پوچ است و بی اهمیت! مهم و بسیار مهم این است که هدف غایی از همه این تلاشها، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداییشان است که جز اندیشههای مادیگرایانه و ماتریالیستی چیز دیگری نیست و با بهرهگیری از تجربیات مثبت و منفی همپالکیهای چپ و منافقشان توانستهاند متأسفانه به نسبت بسیار زیادی و حتی زیادتر از توفیق منافقان خلق در سالهای 51 تا 54 تا تعداد کثیری از روحانیون را تحت تأثیر قرار دهند و با لطایفالحیل بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنایتکارانه آنان با دیده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظیر به شهادت رساندن باهنر و رجایی به دست روی دست مالیدنهای مسامحهکارانه و مصلحتاندیشیهای پشیمانی آورنده متوسل شوند …
در روایات اسلامی می خوانیم که امامان ما برای نماز لباس مخصوص داشتند ، لباس شرفیابی به حضور خداوند ، به خصوص نماز عید و جمعه را با لباس مخصوص برگذار می کردند. در نماز باران سفارش شده که امام جماعت لباس خود را وارونه بپوشد تا نشانه تذلل و خشوع بیشتری باشد .
این دستورها نشان می دهد که نماز یک سری آداب و تشریفات مخصوص به خود دارد . نماز یک پرواز معنوی است که بدون آمادگیهای همه جانبه امکان ندارد ، تمام آداب و شرایط و احکام نماز را می توان نشانه اهمیت آن دانست و آن را به یک آداب رسمی همراه با تشریفات ویژه تشبیه کرد. امام رضا (علیه السلام ) لباسی را که در آن یک میلیون رکعت نماز خوانده بودند به “دعبل” شاعر انقلابی که بیست سال فراری دستگاه بنی عباس بود ودر سن حدود نود سالگی بعداز نماز صبح شهید شد ، جایزه دادند و مردم شهستان قم برای خرید آن لباس پول ها دادند ، ولی دعبل آن را نفروخت.
کتاب 114 نکته درباره نماز ، آقای قرایتی
از جمله تبعات حرام خواری، قساوت قلب است. خوراکی که انسان تناول می کند، اگر پلید و حرام باشد، قلب را تیره می سازد. در این صورت دیگر از او امید خیری نیست و پند و اندرز در او اثر نمی کنند و سخت ترین مناظر رقّت بار او را متأثر نمی کند. چنانکه امام حسین(ع) به لشکریان عمر سعد فرمود: «از اینکه شما نافرمانی ام می کنید، و به سخن من گوش فرا نمی دهید، این است که شکم هایتان از حرام پر شده و بر دل هایتان مهر خورده و دیگر حق را نمی پذیرید.
یکی از مهمترین آثار بی توجهی به رزق حلال، تأثیر منفی بر نطفه و نسل است. در صورت نامشروع بودن «درآمد»، شیطان در به وجود آمدن فرزند مشارکت می کند و گرایش این فرزندان به گناه بیشتر می شود و تربیت آنها سخت تر و تکامل اخلاقی شان با مشکلات زیادتری روبه رو خواهد شد. لقمه حرام، چنان در جان و روان یک طفل اثر می گذارد که نمی تواند به آسانی از افاضات نورانی حق تعالی کسب نور کند و به سعادت راه یابد. خداوند در قرآن در این باره می فرماید: ِاذْهَبْ فَمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤکُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا… وَشارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلاد… «(ای شیطان) برو! هر کس از آنان که از تو تبعیّت کند، جهنّم کیفر شماست؛ کیفری فراوان…، و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی…». پیامبر اکرم(ص) درباره عاقبت حرام خواری فرمود: «هر کس در تحصیل مال بی باک باشد (و رعایت حلال و حرام را نکند)، خدا هم باکی ندارد که او را از هر دری وارد جنهم کند».
به هر روی، رزق حلال نیز همچون همه جنبه های دیگر زندگی نیازمند دعا، تضرع و مسألت از درگاه ربوبی است و سبب واقعی، خدای سبحان است. بنابراین تلاوت بعضی از سوره ها و آیات مبارک قرآن، دعاهای وارد شده از معصومین(ع) و نیز ذکرهایی که برای توسعه رزق توصیه شده اند، باید همواره مورد توجه باشند.