?امام مجتبي (س) در يك محفل خانوادگي … ?

امام مجتبي (س) در يك محفل خانوادگي، فرزندان و برادرزاده‌هاي خود را جمع كرد و براي آنها سخنراني كرد و آنها را نصيحت كرد. اين بيان نوراني امام مجتبي هم براي اين عزيزان سودمند است و هم براي همه ما كه فرزند داريم، مي‌خواهيم آنها را پرورش دهيم، فرمود: «إنَّكُم صِغَارُ قومٍ يُوشَكُ أَن تَكُونُوا كُبارُ قَومٍ آخرين» فرمود: «بَنيَّ وَ بَني أَخِي»؛ يعني فرزندان ما و برادرزاده‌هاي من! شما الآن نوجوان هستيد، سنّ‌ شما كم است، در آينده جزء بزرگان جامعه هستيد و به تعبير امروز, آينده‌سازان هستيد « يُوشَكُ أَن تَكُونُوا كِبارُ قَومٍ آخَرين فَتَعلَّمُوا العِلمَ» بكوشيد از عمرتان حداكثر استفاده را ببريد، دانشمند و عالِم با عمل باشيد، بعد فرمود هيچ كدام از شما طوري نباشد كه دفترچه خاطرات نداشته باشيد، همه شما يك دفترچه داشته باشيد، هر جا رفتيد مطلب علمي, سودمند, اخلاقي شنيديد تاريخ آن را, مطلب آن را در همان دفترچه يادداشت كنيد، «فَتَعلَّمُوا العِلمَ» و اگر كسي نتوانست، مطلبي را در حافظه بسپارد، برابر آنچه در آن دفترچه علمي نوشت، در اتاق مطالعه گذاشت، هر وقت خواست به آ‌ن مراجعه مي‌كند و از آن بهره مي‌برد.?اين سفارشي بود كه امام مجتبي (س) به فرزندان خود و به برادرزاده‌هاي خود فرمود كه: «َبنيَّ وَ بَني أَخِي إنَّكُم صِغَارُ قومٍ يُوشَكُ أَن تَكُونُوا كُبارُ قَومٍ آخرين».منبع : دیدار با جمعی از دانش آموزان مشهد مقدس ۱۳۹۳/۲/۲۰.آیت الله جوادی آملی #حدیث_روز #در_محضر_بزرگان


موضوعات: پای سخن بزرگان
   دوشنبه 23 مرداد 13968 نظر »

The Revolution’s Causes The motives for revolution were numerous. Some were direct grievances of the general people while others were ideological. The following were the most apparent: 1. There were many defects and drawbacks but the most urgent one was the attempt to distort Islamic concepts and ideals. This aspect was of extreme importance and preoccupied the minds of responsible Muslims at the time. The fabrication of Hadith was all too common, which had a poisonous effect on the lives of Muslims. This, was giving the Umayyads for a while a free hand to carry out their inhuman deeds and policies. The mask of religion which they used to hide their un-Islamic conduct was extremely dangerous. In the long run, this could have changed Islamic concepts of ruling and inverted social ideals. Thus stripping off this mask and exposing the true Umayad’s picture was of utmost necessity. 2. The State’s structure was built on an un-Islamic basis. Quraish was born to rule, Arabs were second class citizens, and non-Arabs constituted the base of the society’s pyramid. That was the general social picture of, the Muslim world under the Umayyads dynasty. Freedom of thought and expression were denied, When one dared to express an opinion contrary to that of the Umayyad’s, prison became his home, his property was robbed, and oven his life was at stake. 3. The Umayyads considered the Muslim world to be their own property. The aims (Zakat) and other Islamic dues were collected, but no-one knows or can question where that money went. Large gifts and donations were given to few cruel governors and tribal chiefs in order to secure their allegiance. Large sums of money were wastefully spent on racing, gambling, wine-making, and buying slave women to entertain high-class people in power. Hence, the majority of Muslims were left near starvation level while the ruling group all enjoyed the social and material privileges. 4. The Muslims had apparently got used to the un-Islamic rule of the Umayyads as time passed by. Their resistance slackened and some people began adjusting themselves to the new conditions. Hence, the revolutionary spirit of Islam began to disappear gradually from Muslims’ lives and thoughts. Therefore, a new stimulant to their souls was necessary to activate their lives and try to restore, Islamic conduct to the society.

کلیدواژه ها: ashura, eslam, shia

موضوعات: عاشورا, عاشورا
   دوشنبه 23 مرداد 1396نظر دهید »

?تشنه هم سر می‌دهیم?

تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر می‌دهیم

آبرویی قدر خون خود، به خنجر می‌دهیم

لاله را بگذار و بگذر، لایق عشق تو نیست

ما به پای عاشقی، سرو و صنوبر می‌دهیم

گر چه دریا، تا بخواهی، بی‌وفایی كرده است

ما به دست دوستی، دست برادر می‌دهیم

هیچ‌كس در خاطر ما، نازنین‌تر از تو نیست

 اری این پروانه را هم، سوی تو پر می‌دهیم

سر اگر افتاده، ذكر تو نمی‌افتد ز لب

بی گلو هم نام زیبای تو را سر میدهیم.


موضوعات: شهدا
   شنبه 21 مرداد 1396نظر دهید »

در تگزاسِ آمریکا در دانشکده خلبانی که شهید عباس بابایی در آنجا مشغول به دوره دیدنِ هواپیماهای F5 بود، مسئولان آمریکایی در اتاق خوابهای ایرانی ها یه نفر آمریکایی را هم اتاقیِ ایرانی ها میکردند به بهانه اینکه زبان خارجه ایرانی ها بهتر شود، در صورتی که قصدشان خراب کردنِ اعتقادات خلبان های ایرانی بود.هم اتاقیِ شهید بابایی خیلی بدکار بود، به همین جهت عباس اتاق را با نخ نصف کرد به منظور اینکه محل خواب خود را از او جدا کرده باشد و به عبادت های خودش برسد. از نصف اتاقی که برای خودش با نخ درست کرده بود در همین جای کوچک به عبادت و نمازش میرسید. خلبان آمریکایی (هم اتاقیِ عباس) نماز خواندن او را به تمسخر میگرفت و وقت هایی که عباس مناجات میکرد به او میخندید. این خلبان یک روز صبح به فرماندهیِ دانشکده رفته و به فرمانده میگوید که این هم اتاقیِ من دیوانه شده، شبا گریه میکند، نصف شبا میدود، در باشگاه ها شرکت نمیکند و… .فرمانده میگوید تو برو، من درستش میکنم.فرمانده آمریکایی عکسِ کاملاً برهنه ی یک زن را قاب کرده و به اتاق عباس میبرد، عباس در اتاق حضور نداشت.عکس زن برهنه را روبروی تختِ عباس نصب میکند.عباس به اتاق آمد و دید که چه خبره. حالش خیلی خراب شد، اومد عکسرو برداره فرمانده آمریکایی گفتش: اگه عکسو برداری از دوره خلبانی حذفت میکنم و گواهینامه هم بهت نمیدم.عباس بابایی رفت ملافه ی رو تشکشو برداشت و انداختتش رو عکس. فرمانده گفتش حذفی!!!عباس گفت نه دیگه، تو به من گفتی اگه برش داری! من که بر نداشتم.فرمانده از شدت سنگینی جواب عباس چیزی نگفت و رفت.?نصف شبا میدوید تا آنقدر خسته شود و به محض اینکه به اتاقش می آید از شدت خستگی سریع خوابش ببرد تا به گناه دچار نشود?#شهید_عباس_بابایی


موضوعات: شهدا, علما
   شنبه 21 مرداد 1396نظر دهید »

⁉️ آیا #شیخ_فضل_الله با رای مردم مخالف بود؟

 

?غربزدگان با استفاده از فرهنگ غربى و تجربه تاريخى اروپا كه در مقابل سلطنت استبدادى، دمكراسى ليبرال را مطرح كرده بودند، گفتند: مشروطه، يعنى سلطنت مشروط به رأى مردم، يعنى سلطنتى كه مشروط به موافقت مردم است. 

ومسأله احكام خدا براى اين ها مطرح نبود. 

 

?علماى نجف چون از محيط ايران دور بودند، بيش تر روى جنبه تئورى قضيه فكر مى كردند كه وقتى مى گوييم سلطنت مشروط؛ يعنى سلطنت مشروط به اسلام .

 

?امّا علمايى كه در داخل بودند و بيش از بقيه شيخ فضل الله، مى ديدند كسانى دارند از اين فضا استفاده مى كنند. وقتى مى گويند سلطنت مشروطه، يعنى مطلقاً مشروط به رأى مردم. 

 

?اين بود كه مثل شيخ فضل اللّه نورى و ديگران را به حركت درآورد كه اين حركت از مسيرى كه ما مى خواستيم دارد منحرف مى شود. آن چه ما مى خواستيم اين بود كه احكام اسلام در سايه مشروطيت تحقق پيدا كند و دست دشمنان از كشوراسلامى كوتاه بشود. دارد عكس قضيه مى شود. دشمنان با اياديشان دارند نفوذ پيدا مى كنند و احكام اسلام دارد به فراموشى سپرده مى شود. اين بود كه با تلاش هاى مرحوم شيخ فضل اللّه، آن مادّه شريفه ابديه گنجانيده شد كه بايد در مجلس پنج نفر از علماى طراز اول وجود داشته باشند كه اين مقررات مجلس را چك كنند؛ يعنى اين ها كأنه يك « #حق_وتويى »؛ داشته باشند

۷۹/۳/۲۶

 

علامه مصباح یزدی

کلیدواژه ها: علامه مصباح یزدی

موضوعات: علما
   چهارشنبه 11 مرداد 1396نظر دهید »

1 3 5 ...6 ...7 8

ذکر روزهای هفته
شهدا
وصیت شهدا
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
Random photo
Ashura